جدول جو
جدول جو

معنی عاشق کش - جستجوی لغت در جدول جو

عاشق کش
ویژگی معشوقی که عاشق خود را می کشد یا به عاشق خود جور و ستم می کند، کنایه از بسیار زیبا یا جذاب
فرهنگ فارسی عمید
عاشق کش
(پَ / پِ)
کشندۀ عاشق:
تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
اینقدر دانم که از شعر ترش خون میچکید.
حافظ.
، آنکه عاشق خود را به محبتی ننوازد و بر وی ستم کند. جفا کننده در حق عاشق:
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست.
حافظ
لغت نامه دهخدا
عاشق کش
د لازار شیفته کش کشنده عاشق قاتل عاشق، معشوقی که عاشق خود را به محبتی ننوازد آن که بر عاشق خویش ستم کند
فرهنگ لغت هوشیار
عاشق کش
((~. کُ))
آن که عنایت و توجهی به عاشق خود ندارد
تصویری از عاشق کش
تصویر عاشق کش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاشق کشی
تصویر عاشق کشی
عمل عاشق کش، عاشق آزاری، برای مثال رسم عاشق کشی و شیوۀ شهرآشوبی / جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود (حافظ - ۴۲۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاشق وش
تصویر عاشق وش
عاشق مانند مانند عاشق، همانند عاشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاشق با
تصویر عاشق با
خوراکی که در آن سرکه یا آب لیمو می ریزند، آش ترش، آش سرکه
فرهنگ فارسی عمید
(شِ کُ)
عمل عاشق کش. عاشق آزاری. جفا کردن عاشق را:
رسم عاشق کشی و شیوۀ شهرآشوبی
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود.
حافظ.
زآنجا که رسم و عادت عاشق کشی تست
با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(شِ وَ)
بمانند عاشق. همانند عاشق:
در هر چمن عاشق وشان بر ساقی و می جانفشان
پیر خرد ز انصافشان با می مواسا داشتن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(شِ)
دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 26هزار و پانصدگزی جنوب باختری خداآفرین و 30 هزارو پانصد گزی شوسۀ اهر به کلیبر. محلی کوهستانی گرمسیر و مالاریایی است و 305 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه قره سو و ارس و چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شِ قِ خُ)
کنایت ازعاشق خسیس و رذل و بی صدق است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عرق کشنده. آنکه عرق گیرد. آنکه عرق کشمش کشد. (یادداشتهای مرحوم دهخدا) ، آنکه عرق گل و بیدمشک و کاسنی و شاهتره و امثال آن با قرع و انبیق کشد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عاشق کشی
تصویر عاشق کشی
عمل عاشق کش عاشق آزادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشق وش
تصویر عاشق وش
مانند عاشق همچون عاشق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشق با
تصویر عاشق با
شیفته با خوراکی است ترش
فرهنگ لغت هوشیار
عاشق
فرهنگ گویش مازندرانی